ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها » شمارهٔ ۵۷ - نشان عاشقی

هوای عشق خوبانم برون از سر نخواهد شد

مرا قسمت همین است و، جز این دیگر نخواهد شد

به دوران، خلق را گر مال و دولت می شود قسمت

مرا قسمت به غیر از شیشه و ساغر نخواهد شد

جهان و هر چه در وی هست سرتاسر عرَض باشد،

به غیر از می، که چیزی به از این جوهر نخواهد شد

نشان عاشقی باشد تن کاهیده و لاغر،

تن معشوق هرگز در جهان، لاغر نخواهد شد

زشرب باده زاهد می دهد پیوسته ام توبه

به عالم بی مروت تر، از این کافر نخواهد شد

مرا روز ازل، گردیده قسمت خوردن باده

از این قسمت فراقم تا صف محشر نخواهد شد

نخواهی دید «ترکی» را از این پس جز به میخانه

که جایی در جهان، او را از این بهتر نخواهد شد