ز عبدالواجد ار پرسی وجودش
بود بس خاص از سلطان جودش
بعینالجمع ذات حق مشخص
بوجدان وجودش کرد و مختص
وجود واجد آنجا یافت مشهود
که در هستی بیکتائیست موجود
در آنجا هیچ فقدان و طلب نیست
بود وجدان محض و این عجب نیست