میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۴

در ساغر دل خون ز شراب اولیتر

در سینه سنان بجای خواب اولیتر

ویرانه تن نه جای آبادانی ست

این دیر بلا همان خراب اولیتر