فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷

تا چند درین غمکده بیکار نشینیم

بیکارتر از دیده بی یار نشینیم

ما شبنم دردیم ادب بین [که] درین باغ

بوسیم زمین گل و بر خار نشینیم

ما ناله چنگ ستمیم از سفر گوش

کو بخت که باز آمده در تار نشینیم

ما خار بیابان ادب باغ چه دانیم

آن به که همی بر سر دیوار نشینیم

آیینه رازیم نظر محرم ما نیست

رفتیم که در پرده زنگار نشینیم

سرویم و بر آزادی ما سایه گرانست

کو اره کزین نیز سبکبار نشینیم

در رسته غم دین و دل عاشق زاریم

در رهگذر ناز خریدار نشینیم

در بزم شهادت که هوس بار ندارد

رفتیم که بی‌زحمت اغیار نشینیم

بی هوشی ما از می عمرست فصیحی

کو مرگ که روزی دوسه هشیار نشینیم