فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۸

فردوس ساز کلبه پردود آتشم

باری اگر زیان خودم سود آتشم

سوزم مدام و شعله دودم پدید نیست

الماس ریشهای نمک‌سود آتشم

از بس که شعله دوش ثنای دلم سرود

پنداشت شوق دوست که معبود آتشم

خار ترم که تازه ز باغم دروده‌اند

محروم بوستانم و مردود آتشم

در دوزخم فکنده فصیحی غم و هنوز

داغ سیاه‌خانه پر دود آتشم