فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۲

دردم و نوش مراد از نیش نشتر خورده‌ام

خضرم و آب حیات از نوک خنجر خورده‌ام

دایه‌ام عشق‌ست اگر آتش مزاجم باک نیست

گرچه از خاکم ولیکن شیر آذر خورده‌ام