فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

دیدی که چو بخت یار برگردید

چون دید که روزگار برگردید

هر خنده که بر گلم بهار افشاند

پی بر پی نوبهار برگردید

هر ناله که از دل فگار آمد

هم سوی دل فگار برگردید

هر نغمه که زنده داشت گوشم را

هم باز به سوی تار برگردید

هر میوه که از تف جگر پختم

در سینه شاخسار برگردید

چون می‌آمد پیاده آمد بخت

در برگشتن سوار برگردید

افسردگی دل فصیحی بین

بی داغ ز لاله‌زار برگردید