نکنم باور ازان سست وفا، عهد وصال
دست بر مصحف اگر بهر قسم بگذارد
من و اندیشه آن سرو که در باغ خرام
فتنه می روید از آنجا که قدم بگذارد
راه اسلام غلط نیست، ز پیمودن کفر
باز می گردم اگر شرم صنم بگذارد
حالیا کآتش ایجاد به ما زد، چه کرم؟
کرم آن بود که ما را به عدم بگذارد