طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

کسی فارغ از کار دنیا نشست

که زانو به زانوی مینا نشست

تذروی ست از چشمه سار طرب

حبابی که در جوی صهبا نشست

به تعظیم برخاست کهسار غم

چو مجنون به دامان صحرا نشست