ماییم و دیدن گل روی تو ساقیا
دلبستگی به سنبل موی تو ساقیا
از آب حسن، موج به خورشید می زند
جامی که خاک خورده ز کوی تو ساقیا
بی استخاره خرد و بی صلاح هوش
دادیم دل به روی نکوی تو ساقیا
هرگز دلم به چشمه کوثر نمی کشد
تا آب خورده ام ز سبوی تو ساقیا
ما را کند هدایت رجعت به اصل خود
برگشتن پیاله به سوی تو ساقیا
طغرا اگر نهد ز جهان، مست پا به حشر
خواهد نجات یافت به روی تو ساقیا