زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی
دامن غمزه به دست وفا ندهی
وه که نیایی و وعده آمدنی
بهر تسلی خاطر ما ندهی
لاف مصاحبت تو زنم بر غیر
گرچه جواب سلام مرا ندهی
کشتن اهل محبت اگر گنه است
ترک گنه ز برای خدا ندهی
دست من ای غم و دامن تو که ز دست
دامن میلی بیسر و پا ندهی