میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۲

هرگز نظری سوی من از ناز نکردی

کز من به رقیبان گله آغاز نکردی

از بیخودی دوش من امروز به خشمی؟

یا منفعلم دیدی وآواز نکردی

دریافتم از رفتن قاصد، طلب غیر

هرچند مرا محرم این راز نکردی

داری سر صلحم که چو پیدا شدم از دور

با غیر به رغمم سخن آغاز نکردی

آمد به سخن آهوی چشم تو به مردم

با سحر چنین، دعوی اعجاز نکردی

کی بود که تاراج شکیبایی میلی

از یک نگه خانه برانداز نکردی