با آنکه نیست آگهیام در جهان ز تو
گرد جهان برآیم و جویم نشان ز تو
از حرف غیر، در حق من بدگمان مشو
اظهار عاشقی ز من و امتحان ز تو
باشد تحیرّم ز سوال و جواب حشر
از بس که یافتم همه را بیزبان ز تو
با آنکه حیرت تو زبانها گرفته است
هر جا رسم، بود سخنی در میان ز تو
آوازه محبت میلی جهان گرفت
وز اضطراب میکنم آن را نهان ز تو