میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲

جفای یار، چنان برده اعتبار از من

که غیر آید و پرسد نشان یار از من

جواب نامه شوقم حدیث نومیدی‌ست

که قاصد آمد و بگذشت شرمسار از من

مرض عشقم و بیماری‌ام چنان صعب است

که نیست غیر اجل، کس امیدوار از من

امیدواری میلی به صبر بود و کنون

که در میان بلایم، کند کنار از من