تا فاش شود راز دلم، بیخبری چند
گویند ازو بهر فریبم خبری چند
هر روز دهد حسن ترا رونق دیگر
کیفیت نظّاره صاحبنظری چند
یا منع کن ای ناصحش از رفتن هر بزم
یا درگذر از سرزنش دربهدری چند
آسودگی بزم وصالش ننماید
گر در ره این کعبه نباشد خطری چند
نشنیده جواب تو برم نامه برآید
بیتابی من بیند و سازد خبری چند
صد ناوک غیرت شکند در دل میلی
خاری که خلد در جگر بیجگری چند