میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

حرفی که از کسی نشنیدی، پیام ماست

در نامهٔ تو آنچه نگنجید، نام ماست

با آنکه بست آن گل خود رو لب از جواب

شرمندهٔ رقیب ز ننگ سلام ماست

ای دل ز شکوه بهر خدا رنجه‌اش مساز

آن آهوی رمیده زمانی که رام ماست

ما را ز بس که یار فراموش کرده است

قاصد در انفعال ز عرض پیام ماست

میلی ز بس که ما و تو بدنام گشته‌ایم

هر بد که می‌کنند رقیبان، به نام ماست