صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

روزی به وطن‌پرست دل داده ز دست

گفتیم که بجز خدای چیزی مپرست

زد خنده بحرف من و گفتا بخود آی

بیچاره مگر بجز خدا چیزی هست