سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۳ - قصاب

تا دلم را کشته خود آن بت قصاب کرد

در قفای دنبه خود چریوی من آب کرد

ریخت همچون سرمه در چشم ترازو سنگ را

ماند در زیر سر و گفتا دکانم خواب کرد