سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۲۳ - پا یکی

پا یکی امرد چلیم نقره یی بر کف رسید

آتش سودای او دود از دماغ او کشید

سوختم مانند تماکو چو نی بر لب نهاد

آتشم گل کرد و از خاکسترم سنبل دمید