بنده مرحمت چشم سیاهت گردم
از سر چپ غلط انداز نگاهت گردم
هاله را بینم و آغوش هوس بگشایم
ماه را بینم و از روی چو ماهت گردم
خط شبرنگ گل روی تو را بنده شوم
از سر سایه خورشید پناهت گردم
ای سیه چشم ز پیش نظرم تند مرو
آنقدر باش که قربان نگاهت گردم
نقش پای تو به هر کوچه مرا پیش آید
گردبادی شوم و از سر راهت گردم
روز و شب کار به یاران تو زاریست مرا
به امید تو ز دنبال سپاهت گردم
سیدا سیر چمن می کند و می گوید
غنچه گل شوم از طرف کلاهت گردم