سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۱

در دل خوبان به جای مهر دایم کینه است

کار این آهندلان بر عکس چون آئینه است

راز دل را ما چو گل افشان عالم کرده ایم

در کف دست است ما را آنچه در گنجینه است

می خوریم امروز افسوس حیات رفته ار

در بغل داریم تقویمی که از پارینه است

روز شنبه هست روز مرگ طفل بد مزاج

ورنه هر دم عید و هر ساعت لقب آدینه است

لاف آزادی ندارد سیدا مانند سرو

قامتت را همچو قمری بنده دیرینه است