برین مباش که قانون تازه ساز کنی
به قول بلهوس از عاشق احتراز کنی
تمیز عاشق و اهل هوس نمیداند
به جان خویش که خاطر نشان ناز کنی
زبان سوسن، بیگفتگو نمیماند
اگر تو گوش به گفتار اهل راز کنی
دمی به روی تو درهای بسته بگشایند
که گوشهای بنشینی و در فراز کنی
به نیم ناز که بر آرزو کنی ای دل
توانی آنکه مرا نیز بینیاز کنی
اگر دمی به دو عالم نظر فروبندی
دگر دلت نگذارد که دیده باز کنی
میان بلبل و فیّاض فرق بسیارست
اگر دمی بنشینی و امتیاز کنی