کاش چون پروانه من هم بال و پر میداشتم
جرأت گردیدنی بر گرد سر میداشتم
میتوانستم گرفتن گاهی از خود هم خبر
گر درین مستی ازو گاهی خبر میداشتم
فرصت پامال بیکاریست یاران، چون کنم!
کار میکردم گهی فرصت اگر میداشتم
گریة خونین جگر نگذاشت در سر کار من
میزدم بر قلب آن دل گر جگر میداشتم
یاد آن قوّت که فیّاض از مددگاریِّ آه
گاهگاهی خویش را از خاک برمیداشتم