فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۷

کمرده‌ام خالی دلی، خواهم دل او پُر شود

تا دل خالی دگر از مشکل او پر شود

وه که بر دامان او آلودگی را رنگ نیست

هر دو عالم گر زخون بسمل او پر شود

ذوق بال افشانی شمعی است امشب در دلم

کز پر پروانه هر شب محفل او پر شود

دل به هم چون شیشة ساعت من و او بسته‌ایم

گر دلی خالی کنم ترسم دل او پر شود

از گلش فیّاض اگر روحانیون یابند بوی

هر شب از جوش ملایک منزل او پر شود