بخت کو کز تو بمن مژدة یادی برسد
مگر این کشت مرا آب زیادی برسد
عاشقان زار بگریید چو کامی یابید
این شگون نیست که عاشق به مرادی برسد
بلبل، این ناله و فریاد ندارد سودی
کیست در کشور خوبی که به دادی برسد!
دلم از حسرت تیغ تو به تنگ آمده است
مگر از شست تو امّید گشادی برسد
بیجمال تو سواد نظرم رفته ز یاد
مگر از خطر تو چشمم به سوادی برسد
سفر دور ره زلف تو دارم در پیش
یارب از مایدة زلف تو زادی برسد
صفحة شعر تو فیّاض چنان روحفزاست
که کس از راه بیابان به سوادی برسد