ز جور تو دل امتناعی ندارد
به وصلت سر انتفاعی ندارد
از آن گوش میگیرم از قول مطرب
که دیوانه تاب سماعی ندارد
کسی جز زلیخای کاسد محبّت
به بازار یوسف متاعی ندارد
ز هم دورتر افکند دوستان را
فلک به از ین اختراعی ندارد
برید ار ز یاران چه یاریم کردن
نمیخواست کس را، نزاعی ندارد
مرنج ار وداع تو ناکرده رفتم
که از خویش رفتن وداعی ندارد
وصال تو وبخت فیّاضِ بیدل
بلی ممکن است، امتناعی ندارد