فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

گهی ملال مّورث گهی غم ورّاث

قیاس کن که ازین‌ها چه می‌بری میراث

همیشه صرف کنی عمر در اثاث‌البیت

چرا به خانة دین تو نیست هیچ اثاث؟

ترا نشاط و مرا رنج و غیر را حسرت

کسی نکرد بدین‌گونه قسمت اثلاث

کلاه، سه سه، قبا، چارچار می‌خواهد

کسی که فرق نداند رباع را ز ثلاث

درین بساطت و ترکیب چیست سرّ یارب؟

که والدات شدند اربع و بنات ثلاث

مدام خون دلم صرف دیده می‌گردد

بلی همیشه پسر از پدر برد میراث

به درگه که کنم استغاثه چون فیّاض

چو نیست در همه عالم مرا به جز تو غیاث