به لب تا نغمة عیشم قرین است
مدار چرخ برچین ِ جبین است
شکوهم مانع افتادگی نیست
سرم بر چرخ و رویم بر زمین است
نظر جایی نمیاندازم از بیم
نگاهم را نگاهی در کمین است
لب پر خنده چون ساغر چه حاصل
چو مینا گریهام در آستین است
ز کشت همّتم یک جو طمع نیست
که این خرمن فدای خوشهچین است
حذر ای غنچه از دود دلم کن
که آه من طلسم آتشین است
ز چرخ از مهلت ده روزه فیّاض
مشو ایمن چنین دشمن متین است