فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶

عُجْب در مستی ندارد هیچ فرقی با شراب

من نمی‌دانم چرا بدنام شد تنها شراب!

رندی و چندین رعونت شیخی و صدگونه عیب

چون شود هشیار کس! اینجا شراب آنجا شراب

۳

بیخودی جاوید باید، عمر دنیا کوتهست

من نمی‌نوشم از آن در نشئة دنیا شراب

نیست در دلبستگی‌ها نشئه‌ای در باده هم

هست با وارستگی دنیا و مافیها شراب

چارة لغزیدن این ره عصای بیخودیست

هر کجا افتم ز دست عقل گویم: یا شراب