صلای میزنم امروز مهوش خود را
به دست خویش برافروزم آتش خود را
خیال زلف تو سودا اگر بیفزاید
کنم چه چاره دماغ مشوّش خود را!
به یک نگاه توان قتل عام عالم کرد
چرا تهی کنی از تیر ترکش خود را
به نیم جلوه جهانی ز دست و پا رفتند
عنان کشیده نگهدار ابرش خود را
اگر مضایقه در نیم جان کنم فیّاض
چهگونه رام کنم شوخ سرکش خود را