ای پسر گر به . . . س شوی چو بزرگان
از پی تو خوان نهند و شمع فروزند
پس مشو از بهر آنکه از پی یک . . . س
کینه ز گربه بده طریق بتوزند
پره بینی کنند و کوس ببرند
سبلتها برکنند و پنجه بسوزند
خاره بکوبند و دست و پای ببندند
سیر به . . . ون در خلندو درز بدوزند
باز روانش درافکنند نگونسار
تا که کلید درش به . . . ون بسپوزند
گربه چو خصم بزرگواران باشد
کایشان بر سبیلت مکنکگان چوزند
گربه . . . س روز کور نیکو نبرد
کوری کاین مهتران ستاره روزند