کوهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷

بلبل و قمری و کبک و فاخته

شرح اسما را ز حق آموخته

تا به خلوت با خدا گویند راز

وحش و طیر از آدمی بگریخته

لطف و قهر ایزدی در آب و خاک

آب و آتش را بهم آمیخته

کوهی از اندیشه خال رخش

همچو لاله داغ در دل سوخته