شبی از غیر آن ماه دل افروز
رخی بنمود چون خورشید در روز
مراد از روز و شب زلف و رخ اوست
مه و خورشید را این شیوه آموز
به پیش شمع رخسارش در آن شب
چو پروانه بسر گشتم بصد سوز
خطاب آمد که از دنیی و عقبی
چو گشتی محرم ما دیده بر دوز
چه کوهی در بهاران فضل او دید
بیان کرد این غزل در روز نوروز