ایدل عدم تملیک در سلک وجود آمد
اسقاط و اضافت را توحید و درود آمد
از آتش روی او کو سوخت دو عالم را
در مجمر دل جانها سوزنده چو عود آمد
چون نیست جز او غیری در حاضر و در غائب
خود شاهد و خود مشهود در عین شهود آمد
تا جلوه دهد آنمه خود را بهمه صورت
از دیده هر ذره خورشید نمود آمد
یک عین که جز او نیست در ظاهر و در باطن
هفتاد و دو ملت شد ترسا و یهود آمد
کوهی چو به عشقی زد نابود شد از فطرت
جاوید بود باقی هر چیز که بود آمد