ایکه اندر ذات پاکت نیست چونی و چرا
در صفات و ذات نبود هیچ ریبی و ریا
ذات پاکت قائم است و نبود او را ابتدای
نی ازل را ابتدا باشد تو رانی انتها
ابتداو انتهائی نیست در ذات و صفات
محض و هم است اینکه میگویند او را منتها
وصف ذاتت هست قائم در صفات واجبت
نیست در کنه ربوبیت تو را ریب و ریا
اقتضای ذات واجب باشد این کز ممکنات
خویش را بر بنده دارد گفتم این روشن ترا
عکس عکس ذات اسماء و صفاتت زین جهت
بر ملایک سجده واجب شد ز هستی عکس ما
مثل ما جز ما نباشد نیست ما را ضد وند
مظهر اسم صفات ذات باشد مصطفی
خواستم تا ذات اسماء و صفات خویش را
در مظاهر باز بینم دیدم اکنون با شما
کوهیا آندم که گفت الله الست ربکم
ابتدای مظهر است این مظهرش بی منتها