بچنگ دیو اسیرم بدست غول زبون
خدای را مددی ای دلیل راهنمون
شب است و روی زمین تیره و فلک تیره
جهانیان همه اندر بپرده سیه گون
همه زئاثر شیر و همه زلازل غول
نه بانگ مرد و نه صوت جرس در این هامون
هزار شیر و یکی را نمیتوان زنجیر
هزار مار و یکی را نمیتوان افسون