هر روز به دیدار تو آیم ز در دل
بینم به رخ خوب تو نیک از نظر دل
تو در دل و دل در خم زلف تو نهان است
من گام زنان روز و شبان بر اثر دل
گاه از دل شوریده بپرسم خبر تو
گاه از خم زلف تو بجویم خبر دل
بر دیده دری باز کن ای دادرس جان
از دل خبری بازده ای همسفر دل
تا زنده کنی بازش از آن لعل روانبخش
ما دوش بریدیم به پای تو سر دل