میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸

چون گریزد شیخ شهر از نام عشق

کی تواند نوش کرد از جام عشق

خاکیانرا برتری ز افلاکیان

نیست جز از فضل و از انعام عشق

عقل را چبود نهایات الکمال

جز گرفتار آمدن در دام عشق

نغمه ناقوس و تکبیر نماز

پنج نوبت میزند بر نام عشق

بر فراز بام عرشش منزل است

هر که را افتاد طشت از بام عشق

هر چه گفتند اولیا از قول حق

نیست غیر از وحی و جز الهام عشق

در حریم حرمتش محرم نه ای

تا نه بندی ای حبیب احرام عشق