تیره شد گیتی و هنگام طرب باز آمد
مژده ای خلوتیان نوبت شب باز آمد
وقت پیمودن کاس آمد و پر کردن طاس
نوبت پر زدن مرغ طرب باز آمد
وقت راحت شدن از صحبت ابنای جهان
گاه آسودگی از رنج و تعب باز آمد
جان بلب آمده بود از غم و اندیشه روز
شب شد و جان بتن و جام بلب باز آمد
ساقی دوش که روز از نظرم غائب بود
چون شب آمد بیکی شکل عجب باز آمد