خیل انده ز جای برد مرا
شیر اندیشه پاک خورد مرا
بفشار این خرد بمشت جنون
که خرد سخت بر فشرد مرا
دفتر فضل و علم بر هم نه
بازگو از حسین کرد مرا
بسپار این خرد بدست جنون
که باندوه و غم سپرد مرا
می صافت بخم گر اندر نیست
جام لبریز کن ز درد مرا
نیز دیوانه تر بخوانش از من
آنکه فرزانه میشمرد مرا