آن نعش نازنین تو بی سر کجا رواست
و آن سر جدا فتاده ز پیکر کجا رواست
یک قلب و تیغ ها همه تا قبضه ای دریغ
یک جسم و تیرها همه تا پر کجا رواست
آن حنجری که بوسه گه خاتم رسل
دندان گزای دشنه و خنجر کجا رواست
گیرم صواب گرچه خطا هرچه برتو رفت
اسبت بکشته تا ختن آخر کجا رواست
نو خط برادران ترا تشنه لب دریغ
کشتن فراز دیده ی خواهر کجا رواست
سرگشته خواهران ترا خسته دل فسوس
بستن به پیش چشم برادر کجا رواست
فرزند اگر فرنگی و مادر اگر مجوس
قتل پسر برابر مادر کجا رواست
یک حلقه خواهران و زنان را اسیر و عور
بازو به بند و نای به چنبر کجا رواست
زن های بی برادر و اطفال بی پدر
خشم آزمای خصم ستمگر کجا رواست
آن گونه تاب تشنگی آن طرفه قحط آب
براهل بیت ساقی کوثر کجا رواست
ذل اسیری و غم قتل و نهیب نهب
در حق خاندان پیمبر کجا رواست
برچهره ی حریم خدا ز آستین و کف
در چشم خلق پرده و معجز کجا رواست
آن کاروان بی سر و سالار را به راه
قید و طپانچه قاید و رهبر کجا رواست
در بزم کربلا شهدا را ز دور چرخ
از خون حلق باده و ساغر کجا رواست
تا کربلا به پاست بلایی چنین که دید
جوری چنان که کرد و جفایی چنین که دید