رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

با آنکه وفادارتر از من دگری نیست

در راه وفا خوارتر از من دگری نیست

بسیار بود مایل روی تو ولیکن

مایل به تو بسیار تر از من دگری نیست

یار تو شدم ترک کسان کردم و اکنون

بی کس تر و بی یارتر از من دگری نیست

در چاره ی من سعی فزون از دگران کن

کز درد تو بیمارتر از من دگری نیست

دیدم ز خودم مست تر امروز رفیق آنک

دی گفت که هشیارتر از من دگری نیست