رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸

کجا میل گلستان است ما را

گلستان - بی تو زندان- است ما را

ازان گل پیرهن افغان که از وی

گل حسرت بدامان است ما را

به دلدار و به جانان در ره عشق

دل و جان دادن آسان است ما را

که دل ما را بود از بهر دلدار

که جان از بهر جانان است ما را

جراحتهای ما در سینه و دل

نه از شمشیر و پیکان است ما را

به دل صد رخنه و در سینه صد چاک

از آن ابرو و مژگان است ما را

ز تو هر لحظه صد داغ و دوصد درد

چه غم گر بر دل و جان است ما را

همان داغ تو ما را هست مرهم

همان درد تو درمان است ما را

رفیق این اشک و آه آشکارا

ز داغ و درد پنهان است ما را