خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

آن فتنه که تاماش بچنگ آمده ایم

با هستی خویشتن بجنگ آمده ایم

می گفت دلم با نمک از غایت شور

کز پسته ی او نیک بتنگ آمده ایم