سپهر مهر معالی مه سپهر جلال
زهی ضمیر تو از منهیان عالم غیب
اگر نه حفظ تو بودی اساس عالم را
معارج فلکی منهدم شدی لاریب
جهان ز بهر جلال تو قرطه ئی می دوخت
بر آمد اطلس گردونش از قواره ی جیب
فروغ لمعه ی رای تو ملک و ملت را
همان شعاع که شد رهبر شبان شعیب
اگر ملال نمائی ز بنده عیبی نیست
چرا که ذات شریف منزهست از عیب
روا مدار که در انتظار انعامت
دهد بسن شبابم زمانه وصمت شیب