ای مِی لعل تو کام رندان
جعد تو زنجیر پای بندان
کفر تو ایمان پاک دینان
درد تو درمان دردمندان
۳
لعل تو در خون باده نوشان
چشم تو در چشم چشم بندان
پسته ی تنگ تو نقل مستان
نرگس مستت بلای رندان
تشنه ی لعل تو می پرستان
کشته ی جور تو مستمندان
۶
جور کشیدم ولی نه چندین
لطف شنیدم ولی نه چندان
بر دل خواجو چرا پسندی
اینهمه بیداد نا پسندان