افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

پرورده نهان به مشک و کافور

در شهپر زاغ بیضه نور

دارد مه نو عیان به غبغب

کافور به ساتکین بلور

ماه تو که شرم روی مهر است

چشم بد آفتاب از او دور

ماهی تو و مهر کرم شب تاب

مهری تو و ماه مرغ شب کور

شمشاد تو شرم قد طوبی

رخسار تو رشک گلشن حور

با آن که ملولم ماندم از غم

جانم به امید توست مسرور

دور از لبت ای بت شکرخند

نوشم شده همچو نیش زنبور