افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

ماه ما را آسمانی دیگر است،

سرو ما را بوستانی دیگر است

گو دگر کیوان مده زحمت به خویش،

کاین فلک را، پاسبانی دیگر است

ساکن این ملکم و از یمن عشق،

هر دمم جان در جهانی دیگر است

گنگ مادرزادم و در وصف دوست،

هر سر مویم زبانی دیگر است

گوش جان را باز کن، تا بشنوی

هر زبانم را بیانی دیگر است

زار می نالیدم و آن شوخ گفت:

بلبل ما را، فغانی دیگر است