یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۷۶

شاهنشهی که برتر از عرش آستانش

از راه کینه بر خاک افکند آسمانش

ششصد هزار لشکر جمع آمدند یکسر

با تیغ و تیر و خنجر بهر هلاک جانش

قومی زهر کناره، افزون تر از ستاره

آماده اشاره بر قتل نوجوانش

از بهر قتل اصحاب، و از تشنگی احباب

بر چهره اشک خوناب از جزع تر روانش

یک سو خروش طفلان از تشنگی به کیهان

یک جا به خاک غلطان جسم برادرانش

تا سبط شاه لولاک از زین فتاد بر خاک

آماده اسیری گشتند خواهرانش

یغما به سوکش از غم، بسرای شرح ماتم

وز آتش جهنم می باش در امانش