یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳

ماه مدینه از حرم کرد چو راه کربلا

گشت طلایه اجل قاید شاه کربلا

راهنمای قتل شد پیش خرام خیل غم

دید مباشر قدر سان سپاه کربلا

عرصه دار و گیر شد دامن ودشت ماریه

رسته تیغ و تیر شد سنگ و گیاه کربلا

با همه پستی از زمین سر ز قدوم شاه دین

سود به عرش و فرقدان تخت و کلاه کربلا

چند زمن مپرس و چون راست نکرده چرخ دون

ساخت به خاک سرنگون خیمه شاه کربلا

حمله گرگ شام زد چنگ در آهوی حرم

گشت عزیز مصر دین یوسف چاه کربلا

زرد ز روی تشنگان سبز ریاض آسمان

سرخ ز خون کشتگان خاک سیاه کربلا

با دل و چهره دمبدم ماهی و ماه زد بهم

سیل سرشک ماریه آتش آه کربلا

تا ز گزند خیل کین رفت پناه و پشت دین

حسرت ودرد و داغ شد پشت و پناه کربلا

روزن سور ماریه رخنه مخوان که منتظر

مانده به راه زایران بازنگاه کربلا

خسته بجو ز کربلا آنچه مراد بایدت

گر تو مسامحت کنی چیست گناه کربلا